رایلی کیو از مادر لیزا ماری در روز مادر پس از مرگ تقدیر می کند
“خوشبختم که بهترین و عمیقاً دوست داشتنی ترین مادری را داشتم که می توانستم بخواهم 💕“، دیزی جونز و شش ستاره 33 ساله از طریق نوشت اینستاگرام یکشنبه، 14 می، در کنار ع،ی از والدینش – پریسلی و همسر سابقش دنی کیو – بچه رایلی را در آغوش گرفته است.
این تجربه دوست دختر یادداشت آلوم همچنین تأیید کرد که او و استرالیایی 31 ساله، مخفیانه از اولین فرزند خود، یک نوزاد دختر، در سال 2022 استقبال ،د.
به یاد روزهای شیرین رایلی کیو در روز مادر به مادر مرحومش لیزا ماری پریسلی ادای احترام کرد.
تعطیلات یکشنبه همچنین اولین باری است که رایلی خودش روز مادر را به ،وان والدین جشن می گیرد. در حالی که او و بدلکار از تماشای رشد فرزندشان لذت می بردند، او را از کانون توجه دور نگه داشتند.
“نامه ای به مادرم” شوهر رایلی، بن اسمیت-پترسن، مداحی همسرش را از طرف او در مراسم 22 ژانویه در املاک گریسلند الویس با صدای بلند خواند. “مرسی که مادرم در این زندگی هستی. من همیشه سپاسگزارم که 33 سال را با شما گذراندم. من مطمئن هستم که بهترین مادر را برای خودم در این دنیا انتخاب کرده ام و این را تا جایی که یادت می کنم می دانستم.
رایلی می خواست تولد دخترش را خصوصی نگه دارد زیرا [she] یک منبع به طور انحصاری گفت و تمام خانواده او از هر نظر بسیار عمومی هستند ما هفتگی در ماه مارس. “امکان بچه های بیشتر چیزی است که رایلی و بن در آینده نزدیک به آن بسیار باز هستند.”
اسمیت-پترسن از طرف همسرش خواند: “از شما متش، که به من نشان دادید که عشق تنها چیزی است که در این زندگی مهم است.” “امیدوارم بتوانم دخترم را همان طور که شما من را دوست داشتید، همانطور که برادر و خواهرم را دوست داشتید، دوست داشته باشم.”
یکشنبه اولین روز مادر رایلی بدون مادرش است. ترانه سرای فقید – که تنها فرزند الویس پریسلی و همسر سابقش بود، پریسیلا پریسلی – در ژانویه در سن 54 سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت. از لیزا ماری مادر 77 ساله و سه دختر به یادگار مانده است. ترانه سرای «طوفان و گریس» همچنین دوقلوهای هارپر و فینلی، هر دو 14 ساله، را با همسر سابق شریک کرد. مایکل لاکوود. (لیزا ماری و دنی، 58 ساله، همچنین پدر و مادر پسر بنجامین کیو بودند که در ژوئیه 2020 در سن 27 سالگی خودکشی کرد.)
او در آن زمان ادامه داد: من همه چیز را به یاد دارم. یادم میآید که در کودکی مرا حمام میکردی، یادم میآید که مرا روی صندلی ماشینم سوار کردی و به آرتا فرانکلین گوش دادی. یادم می آید وقتی شب به رختخوابت می آمدم مرا در آغوش می گرفتی و بویی که می دادی. … یادم می آید که شب ها برای من و برادرم لالایی می خواندی و چگونه با ما دراز می کشیدی تا اینکه بخوابی. به یاد میآورم که چه حسی داشتم که توسط مهربانترین مادری که تا به حال میشناختم دوستش داشته باشم.»
نزدیک به یک هفته پس از مرگ این بومی تنسی، خانواده او برای یک مراسم یادبود گرد هم آمدند.