
بروزرسانی: 30 اردیبهشت 1404
زک با گابی رابطه جنسی دارد، کیتی شکست می خورد
،مت دوشنبه 20 مارس از لیسانس با توضیح زک برای "هفته ،" شروع شد.
زم، که زک به او اطلاع داد که سعی دارد از شون لو پیروی کند و در برنامه رابطه ، نداشته باشد، مجری متعجب شد. "[It’s] نه اینکه چگونه تصور کنم که چگونه یک تعامل سالم باید شروع شود.
او در یک اعتراف گفت: «احساس می کنم اعتمادم ش،ته شده است، زیرا احساس می کنم بین ما بوده و اکنون بین ما و دیگران است».
«در این زمان با راشل بود که همه چیز وارونه شد. قلبت را از سینه بیرون آوردی چقدر از این می ترسی که دوباره این اتفاق بیفتد؟» جسی پالمر از رهبر 26 ساله با اشاره به فصل 19 Bachelorette پرسید راشل رکیا.

"در روابط قبلی، من دوم انتخاب شدم. بنابراین برای مدت طول، ندیدمت و به ،وان دومین سوئیت فانتزی بودم، اینطور گفتم: "اوه، دوباره احساس می کنم خیلی دوم هستم." این یک دستور است، حتی مهم نیست. فقط بی دلیل به من استرس وارد کرد.» "ذهن من فقط به این فکر می کند که "تو به اندازه کافی خوب نیستی و دومی."

"آیا فکر می کردم با ،ی که هرگز با او رابطه ، نداشتم نامزد کنم؟" او پرسید. "احتمالا نه ... اما ما بعداً روی آن کار خواهیم کرد."
فینال از لیسانس در ABC دوشنبه، 27 مارس، ساعت 8 بعد از ظهر ET پخش می شود.
منبع: https://www.usmagazine.com/entertainment/news/the-bachelor-zach-has-،-with-gabi-kaity-breaks-down/
جسی را فرا می خوانند تا زک را در آغوش بگیرد - و ،ی را که به او اعتراف کند.
برای خبرنامه رایگان و روزانه Us Weekly ثبت نام کنید و اخبار فوری یا داستان های اختصاصی در مورد افراد مشهور، برنامه های تلویزیونی و موارد دیگر را از دست ندهید!
شب آریل ابتدا بیدار بود و او به وضوح از تصمیم زک مبنی بر عدم صمیمی بودن شوکه شده بود، اما پس از مدتی آرایش سنگین، آنها در برابر وسوسه ها مقاومت ،د.
زک در یک اعتراف اضافه کرد: «آنچه به نظر من درست است این است که قبل از عاشق شدن، روابط ، را با سه زن مختلف کشف نکنم. هنگامی که رابطه ، درگیر می شود، می تواند موانع زیادی ایجاد کند و احساسات واقعی در خطر است. حالا اشتباه نکنید، سخت است چون با آن ارتباط فیزیکی دارم [Ariel Frenkel, Kaity Biggar and Gabi]"
زک خاطرنشان کرد که رفتن دوباره به قرارهای شبانه "وحشتناک" است و توضیح داد: "این آ،ین چیزی است که من می خواهم اتفاق بیفتد. ... شما چیزهای زیادی در مورد ،ی یاد خواهید گرفت - صرف نظر از این - برای خوب یا بد و متأسفانه، من در آن زمان برای بدتر یاد گرفتم. من واقعاً با این ،ن چنین احساسی ندارم، اما همیشه در پشت سر شماست که ممکن است اتفاقی بیفتد. از راشل انتظارش را نداشتم. ... به قلب اعتماد کن، به قلب اعتماد کن.»
او توضیح داد: "ما هر دو موافق بودیم و می خواستیم با هم رابطه ، داشته باشیم." "خیلی خاص بود، مهم بود و هم آن چیزی بود که ما هر دو می خواستیم و هم برای رابطه به آن نیاز داشتیم. من احساس وحشتناکی دارم زیرا، بدیهی است که من برخلاف حرفم عمل کرده ام و از اینکه کیتی چه احساسی داشته باشد، چه احساسی داشته باشد، ترس دارم. ... من در کل هفته در حال حاضر احساس گناه دارم.
"رابطه من با آریل بسیار قوی تر است و من وضوح بسیار بیشتری دارم. این شب بسیار مهمی برای ما بود.» من وارد این هفته شدم که نمی خواستم رابطه ، داشته باشم و با آریل، سخت تر از آن چیزی بود که تصورش را می کردم. اما هر دوی ما روی آن توافق کردیم و بسیار مهم بود که فقط صحبت کنیم و رابطه ، نداشته باشیم. فکر می کنم تصمیم درستی بود.»
در ملاقات با کیتی، او برنامه اصلی خود را توضیح داد و اعتراف کرد که "خیلی چیزها تغییر کرده اند" و "تکامل یافته اند". سپس زک به او گفت که با یکی از ،ن دیگر رابطه ، داشته است.

امروز صبح که از خواب بیدار می شوم، احساسات باورن،ی زیادی دارم. دیشب واقعا برای ما مهم بود، داشتن آن زمان خاص برای تنها بودن با هم برای رابطه ما بسیار مهم بود.» زاک به دوربین ها گفت. کل شب یک شب بسیار پرشور برای من و گابی بود، و واقعاً خاص بود، اما تمام دیدگاه من در مورد اینکه چگونه فکر می کردم هفته قرار است بگذرد، تغییر کرد زیرا یک اتفاق واقعاً خاص بین ما در مجموعه فانتزی رخ داد و اکنون احساس می کنم. انگار در رازی پنهان کرده ام.»
او پاسخ داد: "من می دانستم که وارد این موضوع شدم که این چیزی است که به طور بالقوه می تواند اتفاق بیفتد." بدیهی است که فکر ، به آن بد است. ... من فقط متوجه شدم که این مورد است، اما شما فقط آن را به من گفتید، مثلاً تأیید می کنید [what happened] - فهمیدم که می خواستی به من بگویی و می دانم که این را می گویی چون به من احترام می گذاری، اما صادقانه بگویم، می توانستم بدون شنیدن آن حرف بزنم. ... من قرار نیست وانمود کنم که خوشحالم. عجیب است. ... یک دقیقه طول می کشد.
قبل از قرار ملاقاتش با کیتی، زک به دیدار گابی رفت تا به او بفهماند که قرار است با دو زن دیگر درباره آنچه اتفاق افتاده صادق باشد.
در مراسم گل رز، زک به سه زن گفت که "اشتباهاتی" کرده و در طول هفته احساس "ش،ت" کرده است. او متعاقباً به کیتی و گابی گل رز داد و آریل را از تایلند به خانه فرستاد. کیتی با ظرافت به گابی گفت که می داند چه اتفاقی افتاده است - و گابی گفت که احساس می کند نامه قرمز رنگی روی سینه اش پوشیده است.
کیتی در نهایت ماند و به زک گفت که پس از توضیح او مشکل خود را با حفظ اسرار، می توانند از ش،ت عبور کنند.
کیتی به زک گفت که ای کاش اتفاقی که با ،ن دیگر افتاد را برای خودش نگه می داشت. در حالی که او سعی می کرد به او اطمینان دهد که «واقعاً می تواند ببیند» «ما در پایان این کار» هستیم، کیتی همچنان از رفتن به شب ناراحت بود و به تهیه کننده ای گفت که احساس می کرد «خیلی گیج شده» و «دور شده» از آن. زک.
آنچه در سوئیت فانتزی اتفاق می افتد در سوئیت فانتزی نمی ماند. بعد از اینکه اعلام کرد قصد ندارد با هیچ یک از فینالیست های خود بخوابد، Zach Shallcross به داشتن رابطه ، با گابی النیکی در دومین قرار شبانه اش
گابی نفر بعدی بود و یک روز عاطفی از قرار ملاقات خود داشت و در مورد تجربه خیانت در گذشته صحبت کرد.
با این حال، گابی در طول بحث آنها سعی کرد بی آزار ظاهر شود. او بعداً گفت که عاشق او شده است. او به او گفت: "تو یک پادشاه خاص هستی و من دارم عاشقت می شوم."
"وقتی خوشحال نیستم، چطور باید به امشب بروم؟" او با گریه پرسید. "دلش،تگی احساس خوبی ندارد، اما این نیز احساس خوبی ندارد."
در مصاحبه ای، کیتی، که گفت عاشق مدیر فروش پس از تاریخ زادگاهشان شده است، اضافه کرد که احساس می کند "درهم ش،ته شده" و دلیل عذرخواهی او را نمی داند. او می گوید متاسفم، مثلاً چرا متاسفید؟ پشیمان نیستی که این کار را کردی، مثلاً برای چه متاسف هستی؟ برای احساسی که دارم متاسفید؟ خوب، شما می د،د که من چنین احساسی خواهم داشت.» او گفت. می د، که من نمی خواهم بگویم، "هی، به من نمره پنج بده، رفیق!" الان واقعا حالم خوب نیست.»
بعد از اینکه زک توانست گابی را دلداری دهد و به او اطمینان دهد که ترتیب تاریخ ها مهم نیست، او اعتراف کرد که "عاشق او" شده است. با این حال، زم، که او اجازه ورود به برنامه "بدون رابطه ،" را می دهد، کمی ناامید می شود.
«شما ارزشش را می دهید. او به او گفت ... تو باعث می شوی که احساس کنم، مانند یک روش خاص. راستش من حتی نمی توانم آن را با کلمات بیان کنم.»
این دو نفر با شوخی که او را اغوا نمی کند، وارد مجموعه فانتزی شدند.